درباره وبلاگ


thomas heimdal riddle
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 17
بازدید کل : 6218
تعداد مطالب : 2
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Justin demented
Puppets are coming




حتما اسم اين كتاب رو شنيدين ولي احتمال كمي داره فيلم قديميشو ديده باشينبنابراين كمي برايتان توضيح ميدم اين كتاب متعلق به سال1818مي باشد!!!!داستان غم انگيزي دارد و خيلي كم تخيلي است هيولايي كه توسط يك دانشمند حريص به داستان راز زندگي خلق مي شود و زندگي خفت بار و نفرين شده اي پيدا مي كند.ارزش خواندن دارد و ممكن است دلتان براي اين هيولا بسوزد.

اين داستان به طور غير مستقيم به نكته اي اشاره مي كند:آموختن علم هم مي تواند مرگبار باشد.



دو شنبه 10 تير 1392برچسب:, :: 18:8 ::  نويسنده : محمدعلی جلالیان

 

 

۱

چند رمان خوانده اید؟
خواندن برای هر کسی که می‌خواهد بنویسد لازم است. برای این که بتوانید یک داستان کوتاه خوب بنویسید، ابتدا باید داستان کوتاه‌های دیگر را بخوانید، که به شما کمک هم می‌کند که بیاموزید چگونه دیگر نویسنده‌ها بر خواننده تاثیر می‌گذارند؟ از شیوه‌ی آن ها به عنوان مبنای آفرینش شیوه و تاثیر گذاری خود استفاده کنید.

۲

تازه کارید؟
برای نویسنده‌های حرفه‌ای و جاافتاده نیازی به الهام گرفتن نیست چون اندیشه به طور طبیعی جریان پیدا می‌کند و آن‌ها فقط آن اندیشه‌ها را به کلمه‌هایی روی کاغذ تبدیل می‌کنند. اما برای نویسنده‌های تازه کار مهم است که از چیزی الهام بگیرند چون نه تنها این الهام به شما کمک می‌کند که اولین بند نوشته‌ی خودتان را شروع کنید بلکه به شما در ادامه ی کار تا پایان یاری می دهد. الهام گرفتن شما می‌تواند با یک شئ‌، شخص یا حتی رخدادی که نمی‌توانید از یاد ببرید باشد.

۳

باید طراح صحنه هم باشید
برای این که نوشته‌ی شما با وقایع داستانی که از قبل در ذهن دارید هم راستا باشد، خوب است که به طور خلاصه صحنه‌های داستان‌تان را روی کاغذ دیگری با دقت طرح ریزی کنید. شخصیت‌های احتمالی داستان‌تان را بنویسید و رخدادهای اصلی را به ترتیب فهرست کنید. نباید تفصیل زیادی برای رخدادها بنویسید چون این فقط به عنوان یک طرح اولیه خام برای آن چیزی که داستان شما شبیه آن خواهد بود، است.

۴

چندم شخص یا دانای کل؟
این که چه کسی داستان را روایت می‌کند و چه طور می‌گوید برای این که یک داستان کوتاه تاثیر گذار باشد بسیار حیاتی است. منظر داستان، به طور بنیادی حس و آهنگ داستان را تغییر می‌دهد. از این رو شما باید با دقت از قبل برای تفکیک نهایی زاویه‌ی دید مورد استفاده در داستان تان تصمیم بگیرید، مطمئن شوید که این زاویه‌ی دید در تمام داستان شما ثابت می‌ماند تا همخوانی آن برقرار بماند.

۵

شخصیت ها
برای یک داستان کوتاه، حداکثر تنها سه شخصیت اصلی بیافرینید. شخصیت‌های اصلی زیاد داستان شما را گیج کننده در می‌آورد چون هر شخصیت جدید بعد جدیدی برای داستان مهیا می‌کند. هر شخصیت باید بیش از یک کاریکاتور سطحی و مبتذل باشد. حرف‌های شخصیت‌هاتان را طوری بنویسید که با خصلت های آن ها تناسب داشته باشد. آن ها را قابل قبول ولی مرموز بسازید.

۶

فصل اول
وقتی همه چیز را طراحی کردید، با شتاب اولین بند داستان تان را بنویسید . شخصیت های اصلی تان را معرفی کنید و فضا را به نمایش بگذارید . فضا باید جایی باشد که درباره اش زیاد می دانید تا بتوانید تصویر لازم برای صحنه ای که به روشنی تشریح شده در اختیار خواننده بگذارید . مقدمه ی داستان تان را جالب بنویسید تا خوانندگان را علاقمند کنید و آن ها را تشویق کنید که تا آخر آن را بخوانند. علاوه بر این مهم است که جزییات اصلی و بخش بزرگ‌تر جریان را عقب تر بیاورید تا رازگونگی آن حفظ شود.

۷

چطور خواننده را جذب کنم؟
از دل مقدمه‌ی‌تان رخدادهایی را بیرون بکشید که سرانجام مساله یا درگیریی را برای شخصیت یا شخصیت‌ها می‌آفریند. پس از آن چیدمانی از سرنخ‌ها را گسترش دهید تا خواننده را علاقمند، کنجکاو و هاج و واج نگاه دارد. با پیشرفت داستان درگیری‌ها را تشدید کنید. این کار فقط خواننده‌ی شما را به شوق نمی‌آورد که بیش تر بخواند بلکه آن‌ها را به داستان شما متمرکز می‌کند.

۸

نشان بدهید، نگویید
شخصیت‌ها باید آن‌هایی باشند که جوابگوی بیان داستان از طریق اعمال و گفته‌هاشان باشند و نه این که نویسنده به خواننده بگوید که چه چیزی بیان می شود. به جای گفتن، ” آنت واقعا از بهترین دوست‌اش کریستینا ناراحت بود که دوست پسرش را از چنگ اش در آورد”، بگویید ” آنت درد شدیدی در معده اش حس کرد از این خیانت که کریستینا به او نزدیک می شود و لبخند ملیحی به رویش می زند. او به سختی نفس کشید و سعی کرد خودش را آرام کند که با خشم فروخورده بگوید :” امیدوارم حالا خوشحال باشی که خودت را مثل یک دوست جا زدی”.

۹

افعال معلوم داستان
تا جایی که می‌توانید سرزندگی بیشتری به داستان‌تان بدهید. برای این کار، فعل‌ها را به صورت معلوم در داستان‌تان استفاده کنید. به جای گفتن” گل‌ها به وسیله‌ی مانا جمع شد”، بگویید ” مانا گل ها را جمع کرد”.

۱۰

داستانتان را زنده کنید
در زندگی بخشیدن به داستان تان، آوردن دیالوگ مهم است. از دیالوگ فقط برای برجسته کردن شخصیت‌ها استفاده نکنید. از آن برای باز کردن هویت شخصیت برای خواننده سود ببرید. به صورت نقل مستقیم از آن استفاده کنید؛ مانند”برو آن جا!” به جای این که غیر مستقیم بگویید:”دختر به او گفت که برود آن جا”.

۱۱

مرجعی را دم دست داشته باشید
یک مرجع خوب مانند فرهنگ نامه یا لغت نامه در آفرینش داستان خوب، حیاتی است. می‌توانید از آن ها برای چک کردن هجی کلمه‌ها استفاده کنید و واژه هایی را پیدا کنید که با متن شما همخوانی بیشتری دارند. به جای استفاده از یک جمله یا پاراگراف بلند می‌توانید از یک یا چند کلمه برای آرایه‌ی چیزی که می‌خواهید بیان کنید استفاده کنید. اغلب اوقات یک واژه تاثیر بیشتری از یک پاراگراف کامل یا زبان گزاف دارد.

۱۲

اطلاعات کسب کنید
برای نوشتن داستان و طراحی شخصیت ها، داشتن اطلاعاتی در مورد مکان ها، اقوام، آداب و رسوم، گویش،نوع معماری و حتی علوم انسانی به شما کمک خواهد کرد. رفتن به مسافرت و در ذهن سپردن مناظر طبیعی نیز یاری گر است.

۱۳

پایان بندی
پایان بندی ها مانند سورتمه سواری خطرناک است. برای پایان بندی خوب، توصیه می‌شود کمی پیچ و خم اضافه کنید. پایان بندی تان را بی‌نظیر کنید اما تن به پایان بندی سرسری ندهید. سعی کنید رضایت بخش باشد اما خیلی قابل پیش بینی نباشد. به یاد داشته باشید که کوتاه باشد اما دقیق و پویا تا خواننده با حس هم‌آوایی بماند. پایان‌بندی شما همه چیز از آغاز تا پایان را خاتمه می‌دهد.

۱۴

ویرایش و بازخوانی کنید
بعد از آن که آخرین کلمه های داستان تان را هم در آوردید، زمان شروع چرخه ی ویرایش است. با دقت به اثرتان وارد شوید و تمام اشتباهات را با توجه به ساختار جمله، کاربرد کلمه، قالب، نقطه گذاری، دیکته، هجی، دستور زبان و بررسی توصیفی درست کنید. کلمه ها، عبارت‌ها و حتی پاراگراف‌هایی که به نظر نمی‌رسد در عناصر اصلی داستان شرکت داشته باشند را پاک کنید. بعد از این کارها بگذارید برای چند روز یا حتی چند هفته کناری بماند و بعد دوباره آن را ویرایش کنید. در فرصت های مختلفی داستان‌تان را دوباره بخوانید. این کار به شما امکان می دهد موارد مختلفی را که می خواهید تغییر دهید تا داستان شما در بهترین حالت اش جلوه کند‌، ببینید.

۱۵

دوستان خود را دعوت به نقد کنید
اجازه بدهید دوستان‌تان کار شما را بخوانند. ممکن است اشتباهاتی که از دید شما پوشیده مانده را تشخیص بدهند. مثلا، بعضی از کلمه‌ها یا سطرها که شما خیلی دوست‌شان دارید، آن ها را سر در گم می‌کند. در این مورد باید برای تغییر یا حذف کامل آن تصمیم بگیرید.

نکات و هشدارها

به یاد داشته باشید که شما نمی نویسید چون، باید، بنویسید بلکه می نویسید چون، می خواهید، که بنویسید.


یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, :: 19:23 ::  نويسنده : محمدعلی جلالیان

صفحه قبل 1 صفحه بعد